رادوينرادوين، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره
رونیارونیا، تا این لحظه: 5 سال و 10 ماه و 23 روز سن داره

خاطرات عزيز دل مامان و بابا

خوشبختی برای من است چون آنان که دوستشان دارم کنارم هستن

داستان درس خوندن - اولین کاردستی

سلام می خوام برات بگم از روز های درس خوندن تو کلاس اول نمی دونم شاید من خیلی سخت می گیرم  شاید من اشتباه می کنم ولی خوب وقتی کمی شل می گیرم می بینم عقب می مونی  دیگه به خدا بعضی شبا کم میارم  بعضی روزا وقتی قبل از اینکه بخواهیم کاری رو شروع کنیم با هم حرف می زنیم که خوب الان چه کارهایی هر کسی داره و بیا برنامه ریزی کنیم تا زود تمام شه  من میگم : خونه رو جمع کنم ، تخت هارو مرتب کنم ، لباس ها بشورم و شام  درست کنم و عصرانه و رسیدگی به نانا و...... برای تو هم با هم می گیم : مشق و دیکته و موسیقی و بازی و رسیدیم کاردستی و کارتون و اگه شد فوتبال دستی  برای کار ها زمان تعیین می کنیم البته با دید با...
8 بهمن 1398

آخ که چه قدر دلم برای اینجا تنگ شده بود.

سلام به نازدونه های من  تمام هستی من  دلم برای اینجا نوشتن خیلی تنگ شده ولی خدایی سرکار و دو تا بچه و زندگی تو تهران شلوغ و داستان مشغولیت داشتن یک بچه کلاس اولی و یه شیرخوار که داره به سن نوپایی و شیطنت نزدیک میشه  خودتون تصور کنید که من از 24 ساعت چند ساعتی هم کم میارم  به خدا جونم براتون بگه بعضی وقتا از اداره که می رسم خونه به خودم میام می بینم تا خود شب یه سره سر پا بودم چه جور بشه که مثلا خواستم به نانا خانم غذا بدم یا کنار دست رادی نشستم که نت های سنتورشو چک کنم که اونم ان قدری مشغول بودم که نفهمیدم که نشستم  به قول زن عمو مینا برای ما اداره تایم استراحت بیشتری تا خونه داره  البته دلم بر...
5 بهمن 1398
1